دیکشنری
داستان آبیدیک
half sister
hɑf sɪstəɹ
فارسی
1
عمومی
::
خواهراندر، خواهربطنی، ناخواهری
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
HALF NOTE
HALF OF IT
HALF OF MY TIME
HALF PACE
HALF PAY
HALF PENNY
HALF PILATES BALL
HALF PINT
HALF PLANK
HALF PRICE
HALF PST TWO
HALF RELIEF
HALF ROUND
HALF SEAS OVER
HALF SHELL MOULD
HALF SISTER
HALF SLIP
HALF SOLE
HALF SOVEREIGN
HALF SPACE
HALF STAFF
HALF STEP
HALF THE BATTLE
HALF THE BODY OF THE SHEEP
HALF THE TIME
HALF THE TRUTH IS OFTEN A WHOLE LIE
HALF THE WORLD KNOWS NOT HOW THE OTHER HALF LIVES
HALF TIDE
HALF TIMBER
HALF TIME
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید